ـآرمیتــاـآرمیتــا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

ـآرمی ـــتـا ے عشــق ِ مـ♥ـآ

پست همیشکـی :)

 

 

آرمیتـآ کوشـولـو وختـی ب ِ دنیـآ اومـَده بـود :)

 

 

شب برای من روز برای تو ، تلخی برای من شيرينی برای تو

خار برای من همه گلها برای تو ، شادی برای تو غم برای من

همه چی برای تو ، هیچ چی برای من

دنیا برای تو ، تو هم برای من . .      


آرزوی ـشیـــرینـم

از روز چهارشنبه یعنی 10 دی عسلی ما یه دفعه جمله گفت و این قشنگترین وشیرین ترین لحظه تکرار نشدنی برای ما بود عسلی نمی دونم چطوری و از کجا جمله های به این قشنگی و یاد گرفته بود دیگه از اون روز پری کوچلوی ما دیگه حرفاش جمله شده مثلا. ..میگه....دوست دارم ....آپرین:آفرین ازینا میخوام گریه نکن غذا میخوام آمیتا نیس بابا اومد بابا زد دبیار:دربیار سلام اوبی:سلام خوبی دس ن نن:دس نزن ...
15 دی 1392

شب یلدای 92 منو بابایی وعسلی....

ـعـزـیـــــــزـم ـبهـارـم  یلدات مبــــــــــــــــارک....   شـادیـــــــهاـیت به بلنداِـیــــــــ امشب وغم هاـیت به کوتاهی   ـامــــــروز.... عزیزم   عسلی  آخرشم از خودشون پذیرایی کردن ..پفک و ورداشتن واومدن یه گوشه مشغول خوردنن..... ...
15 دی 1392